Добавить новость
smi24.net
Все новости
Октябрь
2015

روضه‌های احمدی

0
3

حرکت به سمت کربلا
امام حسین علیه السلام روز هشتم ذی الحجه، در حالی که همه رو به سوی منا می‌روند، به سمت کربلا حرکت می‌کند. اصلا خود این کار، براساس حکمت بوده است. در آن زمان که وسایل تبلیغات نبود، امام علیه السلام با حرکت تاکتیکی، به جای رفتن به منا، از مکه به طرف کربلا روانه می‌شوند که خود این کار، تبلیغات گسترده‌ای را به راه انداخت.
خیلی‌ها آمدند و به حضرت گفتند: آقا! کربلا نرو، این کار را نکن؛ ولی حضرت در جواب آنها فرمود: من باید به کربلا بروم.
در این حرکت حضرت، دو مطلب دارای اهمیت است و جلب توجه می‌کند:
یکی، حضور و همراهی بچه‌های کوچک است؛ چنان که ابن عباس(1) و محمد حنفیه(2) نیز به این کار اعتراض کردند. این‌ها از اقوام و نزدیکان امام علیه السلام بودند. محمد حنفیه برادر کوچک‌تر امام علیه السلام، از مادر دیگر بود که خیلی کرد تا حضرت را برگرداند؛ ولی موثر نیفتاد. وقتی دید آقا برای رفتن مصمم است، گفت: برادر! حالا که می‌خواهی بروی، پس چرا خواهرانم را می‌بری؟ چرا بچه‌های کوچک را همراه خودت می‌بری؟
ابن عباس هم خیلی اصرار کرد تا حضرت را منصرف کند؛ ولی موثر نشد و در آخر گفت: آقا! حالا که می‌روی و مصمم هستی، چرا زن و بچه را با خود می‌بری؟
حضرت فرمودند: این‌ها هم باید همراه من بیایند و تعبیر مبارک شان این است که:« انّ‌الله شاء ان یراهنّ سبایا؛(3) خدای متعال اراده کرده است که این‌ها را اسیر ببیند.»
اما مطلب دومی که جلب توجه می‌کرد، حضور حضرت زینب علیها السلام در کنار امام حسین علیه السلام است.
او که زن عبدالله بن جعفر است، به چه مناسبت، بدون همسرش و تنها، مهیای سفر شده است؟
شوهر در مدینه یا مکه مانده و خود ایشان با دو فرزند جوانش، همراه برادر، به سوی کربلا حرکت می‌کند.
تقدیرات همه این‌ها، از روز اول، مشخص و معلوم بود که باید به کربلا می‌رفتند؛ « انّ‌الله قد شاء ان یراهنّ سبایا.»(4)
در آخرین وداع امام حسین علیه السلام، بچه‌ها، خواهران و خانم‌ها دورش را گرفتند. مرحوم آقای مطهری رحمهالله این مطلب را نقل کرده است که اهل بیت امام حسین علیه‌السلام دور حضرت را گرفته و گریه می‌کردند؛ خواهرها و دخترها، همه گریه می‌کردند؛ حتی مرحوم ابن شهر آشوب(5) نوشته است: سکینه چنان گریه کرد که اختیار از امام علیه السلام سلب شد. حضرت دست در گردن دخترش سکینه انداخت و او را به سینه فشرد. قدری گریه کردند و بعد نصیحت شان کرد و فرمود: بدانید! خدا در روی زمین، بهتر از شما بنده‌ای ندار و او شما را حفظ خواهد کرد و بدانید که خدا از دشمنان شما انتقام خواهد گرفت. و به خواهرش زینب فرمود: خواهرم! مراقب باش در کنار جنازه ام، بر سر و صورت نزنی! و یک وقت حرف و حدیثی نگویی که اجرت کم بشود. اما زینب هم، عجب کاری کرد. راوی می‌گوید: « فوالله ما انسی زینب بنت علی وهی تندت الحسین علیه السلام؛ قسم به خدا! زینب را فراموش نمی‌کنم که برای برادری نوحه سرایی می‌کرد.»
« و تنادی بصوت حزین و قلب کثیب: وا محمداه صلّی علیک ملائکه علیک ملائکه السّماء، هذا الحسین مرمّل بالدّماء، مقطّع الاعضاء و بناتک سبایا الی‌الله المشتکی.»(6)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- الاصفهانی، ابی الفرج، مقاتل الطالبین، ص109.
2- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج44، ص326.
3- همان، ص364.
بردن اهل حرم دستور بود و سر غیب
ورنه این برحرمتی‌ها کی روا دارد حسین(شهریار)
منظور از اراده خداوند بر اسارت اهل بیت، اراده تشریعی است، نه تکوینی؛ که مصلحت و رضای خداوندی است. (ر.ک: مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ج3، ص 348)
4- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج44، ص364؛ابن طاووس، سیدعلی، اللهوف، ص63.
5- ابن شهرآشوب، المناقب، ج4، ص109؛ قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص346.
6- قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص376: «ای محمد، جد بزرگوار، سلام و درود ملائکه آسمان‌ها بر تو باد! بابا، نگاه کن! این حسین توست که در خون خود غلطان است، دستش را بریده اند، سر در بدن ندارد، دخترانت اسیرند، شکایت به خدا می‌کنیم.»














Музыкальные новости






















СМИ24.net — правдивые новости, непрерывно 24/7 на русском языке с ежеминутным обновлением *